آنکه لقمه هایی را که مهمان به دهان می گذارد بشمارد، کنایه از بخیل، خسیس، برای مثال لقمه مستان ز دست لقمه شمار / کز چنان لقمه داشت لقمان عار (اوحدی - ۵۳۶)
آنکه لقمه هایی را که مهمان به دهان می گذارد بشمارد، کنایه از بخیل، خسیس، برای مِثال لقمه مستان ز دست لقمه شمار / کز چنان لقمه داشت لقمان عار (اوحدی - ۵۳۶)
مهمان ناخوانده، زفت که نواله میهمان شمارد کسی که بی دعوت بمهمانی اغنیا رود، آنکه لقمه مهمان شمارد بخیل ممسک: لقمه مستان ز دست لقمه شمار کز چنین لقمه داشت لقمان عار. (اوحدی لغ)
مهمان ناخوانده، زفت که نواله میهمان شمارد کسی که بی دعوت بمهمانی اغنیا رود، آنکه لقمه مهمان شمارد بخیل ممسک: لقمه مستان ز دست لقمه شمار کز چنین لقمه داشت لقمان عار. (اوحدی لغ)